آرزوی کودکی
یادش به خیر آنقدر بی پروا به دنبال ماه آسمان در حیاط کوچک خانه میدویدم تا از ماه جلو بزنم ، حتی گاهی زمین میخوردم اما هر بار قوی تر از جا بلند میشدم ، چون یک هدف داشتم : رسیدن به ماه. غافل از آنکه حقه ی کوچک خدا بود که ماه سریعتر از من بدود . بار ها تلاش کردم به امید آنکه در زمان استراحت ماه از او جلو بزنم ولی ماه همیشه بیدار بود. حتی وقتی که خواب بود ، من او را به چشم نمی دیدم و در نتیجه مسابقه ای نبود که من در آن برنده باشم. یکی از آرزو های کودکی رسیدن به ماه بود که تا زمان پیری ادامه دارد ولی امید وارم حداقل لحظه ی وصال، از ماه جلو بزنم.
امضا : بنده ی کوچکت که همیشه امیدوار است.
نظرات شما عزیزان:
mersiiii azizam ke behm sar zadi v un un cm ghashanget kheylii khoshhalm kard
bazm behm sar bezan
bazm behm sar bezan